لازم به ذکر است که ساز اصلی استاد ویلن بوده و در کنار آن ساز های دیگر را بلد بوده اند.
لرستان سرزمين ترانههاي كهن و نواهاي باستاني، يكي از مهمترين و تأثيرگذارترين زيستگاههاي فلات ايران بوده كه در دل طبيعت زيبا و بكر، پژواكِ بودن خود را با ساز و سرود هنرمندان و آفرينشگراني در دل كوهستان پيچانده كه روزگاري با خلق مفرغها و نگارهها و كتيبهها اوج زيباشناسي و درك والاي خود را از هستي در جهان باستان به يادگار گذاشته و همچنان تا امروز با تولد مردان و زنان هنرآفرين و خلق اشعار و ترانهها و انگارههاي زيبا، طنين اين حضور اساطيري را استمرار بخشيدهاند. يكي از اين هنرمندان و فرزانگان سرزمين لرستان كه توانست حضوري به وسعت ترانههاي بودن داشته باشد و با تلاش نيم قرن آفرينش و آموزش در عرصه موسيقي برگ زريني به تاريخ معاصر هنر لرستان اضافه كند استاد روانشاد عيسي سپهوني است. استاد سپهوني در تاريخ 5 مهرماه 1307 در خرمآباد چشم به جهان گشود و از سن 18 سالگي به موسيقي و سرود پرداخت. تحصيلات خود را تا مقطع ششم قديم ادامه داد و پس از آن با استخدام در رشته موزيك ارتش به خدمت صادقانه پرداخت.
با ورود به نظام و خدمت در موزيك ارتش و پس از كسب آموزشهاي اوليه در محل خدمت و نوازندگي ساز ويولونسل به عنوان ساز سازماني و اصلي خود و با توجه به طبع هنرمندانه و شاعرانه و علاقهمندي و عشق وافر به ساير سازها و با نواختن ويولون به صورت خودآموز و آشنايي با پيانو، ارگ، سنتور، سازهاي بادي و ديگر سازها دامنه اطلاعات و عشق خود را به موسيقي لرستان با شنيدن و نواختن تمام سازهاي نظامي، سنتي و محلي بيشتر ميكرد. تسلط استاد به تئوري موسيقي و به ويژه سرايش و نتنويسي و ديكته موسيقي زبانزد همه اهل فن و اهالي موسيقي آن زمان شده بود. سرعت نتنويسي و ديكته موسيقي و دشيفر ايشان شگفتيآفرين بود. در كنار اين تواناييها تسلط به ريف موسيقي سنتي و آشنايي با موسيقي لرستان و همچنين شناخت موسيقي كلاسيك غرب نشانگر ظرفيت بالا و عشق فزاينده اين استاد فرزانه به آموختن و آموزاندن موسيقي است. صبوري، درايت، احساس مسئوليت پدرانه، شوخطبعي و به ويژه روحية خوش سفري ايشان باعث شد كه تمام اين معلومات بدون چشمداشت مادي به نوجوانان و جوانان منتقل شود. تجربه معاونت و فرماندهي و ساماندهي دسته موزيك ارتش لرستان با تدبير و احساس ذاتي معلمي باعث شد كه با دعوت آموزش و پرورش در سال 1356 بهرغم مشغلههاي شغلي در مركز پيش آهنگي دانشآموزي استان لرستان مشغول به كار شود و اولين گروه موزيك دانشآموزان لرستان را تشكيل دهد و پس از حدود 6 ماه تمرين از ميان 24 گروه شركتكننده گروههاي موزيك پيشآهنگي مقام اول را نصيب لرستان كند و موجب سرافرازي و بروز توانمنديهاي دانشآموزان مستعد لرستان و همچنين بروز ظرفيتهاي بيكران خود شود كه پس از وقفهاي در آستانه انقلاب با تبديل وضعيت و تغيير نام مركز پيشآهنگي به امور تربيتي خرمآباد در سال 1364 با مساعد شدن اوضاع و دعوت مجدد از استاد سپهوني دوباره گروه را گرد خود جمع كرده و بناي تشكيل گروه موزيك جديد را گذاشت. در همين سال است كه اولين دوره كلاسهاي آموزش تئوري موسيقي و سازهاي بادي را پس از انقلاب برگزار ميكند. شور و شوق دانشآموزان و علاقهمندان به استاد و مهارت و جاذبه روحي و سادگي و بيآلايشي گفتار و منش استاد موجب گرديد كه در اندك زماني (حدود 3 ماه) گروه آماده اجراي سرود. در سال 1365 درخشش و حضور چشمگير اين گروه در ميان گروههاي دانشآموزي موجب كسب شهرتي چشمگير در كشور و به ويژه در وزارت آموزش و پرورش براي اين گروه ميشود و با دعوت سپاه پاسداران خوزستان در پادگانهاي نظامي به اجراي برنامه ميپردازند. تمرينات پياپي و شبانهروزي و بيمزد و منت اين استاد دلسوز در شرايط دشوار جنگ و كمبود امكانات در شهرستان با چاشني ايمان و عشق به سرزمين گروه را به كسبكنندة رتبه اول در چند سال پياپي در جشنوارههاي دانشآموزي تبديل كرد كسب مقامهاي اول و شركت در اردوي رامسر و جشنوارههاي دانشآموزي در شهرهاي تهران، مشهد و اصفهان باعث شد كه آوازة گروه حتي به گوش مقام معظم رهبري، كه رئيس جمهور وقت بودند، برسد و افتخار شركت در جلسه تغيير نظام آموزشي را كه با حضور آن مقام و در حضور مسئولان و كارشناسان مربوطه برگزار شد نصيب لرستان كنند. در آذر 1365 در اعزام بزرگ رزمندگان تحت عنوان سپاهيان محمد (ص) در ورزشگاه آزادي تهران شكوه فراموشنشدني ايجاد كرد. در زمستان 1366 در اوج بمباران و كوران جنگ تحميلي به طور وسيعي در پادگانهاي خوزستان و خط مرزي سومار و سر پل ذهاب حضور يافت كه از عملكردهاي خوب اين گروه به شمار ميرود (بايد به سن كم اعضاي اين گروه توجه داشت) و به دنبال آن حضور در شمال تا مرز اشنويه به اين حضور دلاورانه افزود. اعزام اين گروه به مناطق جنگي بنا به درخواست و ابراز علاقهمندي رزمندگان به موسيقي لُري و لكي نشان از جايگاه ارزشمند اين گروه دارد. در سال 1367 نام امور تربيتي به كانون فرهنگي تربيتي ادب تغيير كرد. استاد ترجيح داد پس از سالها كسب مقام اولي براي اينكه ديگر گروهها هم بتوانند طعم اين پيروزي را بچشند از شركت در مسابقه كنارهگيري كند و همه اعضاء با ستودن روحيه جوانمردانه استاد با ايشان همپيمان شدند. اما شهرت گروه لرستان و الفت گروهها با هم باعث شد از آن زمان به بعد با عنوان گروه مهمان ويژه در اردوها شركت كنند. آزادانديشي و منش والاي استاد باعث شده بود با همه مراكز هنري در ارتباط باشد و به نيازها و علاقهمندي اين نهادها پاسخ مثبت بدهد. همكاري با صدا و سيما، ارشاد اسلامي، بسيج دانشآموزي، هلالاحمر، بنياد شهيد، سپاه پاسداران، بنياد جانبازان، كميته امداد، كانون پرورش فكري و ساير مراكز علاوه بر مشغلههاي فراوان نشان از تدبير و عشق به اشاعه اين وديعه خدادادي دارد كه همچون چشمههاي زلال كوهساران لرستان از وجود بيدريغ اين بزرگ مرد ميجوشيد و آرام نميگرفت. در سال 1367 با برگزاري كلاسهاي تئوري موسيقي براي عموم علاقهمندان حتي پذيرش هنرجويان سنين بالاتر نتخواني و تئوري موسيقي را در سطح كلان و با گسترة بيشتري در استان لرستان رواج داد. هنرجويان اين كلاسها اكنون هر كدام خود به عنوان چهرههاي برجسته و شهير و اثرگذار موسيقي لرستان در حوزههاي مختلف موسيقي (آهنگسازي، آموزش، پژوهش، توليد آثار و ...) به اشاعه و استمرار فرهنگ صحيح موسيقايي و آموزههاي زندهياد مشغولاند و موجب جاودانگي نام و زحمات استاد شدهاند. تمام موسيقيدانان و موسيقيشناسان لرستان اشاعه نتخواني و رواج علمي موسيقي در خرمآباد را مرهون زحمات شبانهروزي و عشق كاستيناپذير اين استاد فقيد ميدانند. بدون اغراق تمامي موسيقيدانان و هنرمندان فعلي موسيقي لرستان كه به شيوه امروزي با موسيقي در ارتباطاند شاگرد و خوشهچين خرمن بيدريغ اين استاد دوستداشتنياند حضور اين استاد يگانه كه مظهر نيكويي و اخلاق است در لرستان نعمتي بود كه نسل دهه 50 و 60 را مورد عنايت و لطف قرار داد. تواضع، صميميت، همدلي، همزباني و صدها ويژگي شايسته انساني و وارستگي ذاتي كه با حالت و احساس مسئوليت پدرانه همراه بود، صفاتي بودند كه يكجا در وجود اين استاد فرزانه جمع شده بود.
صميميتي كه در اين كلاسها جاري بود تا كنون در جاي ديگري نديدم. بيان سادة مطلب با كمك ضربالمثلهاي لُري و طنز و ارتباط زلال و شفاف باعث ميشد فراگيري موسيقي براي همگان امري آسان جلوه كند.
يادم ميآيد كلاسها ساعت سه عصر شروع ميشد و ما (اكثر همكلاسيها) از ساعت دو زير كاجهاي محوطه كانون مينشستيم و لحظهشماري ميكرديم تا پيرمرد نازنين بيايد و احساسات موسيقايي ما را سامان دهد و همه آن روزها را به بهترين خاطرات موسيقايي بدل كند. كانون تبديل به كانون گرم عاشقان موسيقي شده بود. از آن جمع صميمي چند نفر از دوستان و همكلاسيها را ميشناسم كه هنوز پيگيرانه موسيقي را دنبال ميكنند و ديدارشان تداعيكننده آن روزهاي تكرارناپذير است. فضايي كه تقريباً شبيه به فضايي است كه استاد خالقي در كتاب سرگذشت موسيقي ايران ترسيم نموده است. ما هر جا كه باشيم خود را شاگرد اين استاد دوستداشتني ميدانيم و تنها راه سپاس و تقدير از ايشان را كار و تلاش فراوان و اعتقاد راسخ به فرهنگ و هنر كهن لرستان و تلاش در راستاي تعالي آن ميدانيم. كلاسها و فعاليتهاي زندهياد استاد تا سال 1373 ادامه داشت و پس از آن به دليل كهولت سن خانهنشين شد و سرانجام در تاريخ 25/2/1385 قلب پرمهر او براي هميشه از تپيدن باز ايستاد و به سراي جاويدان پيوست و در جوار فرزند شهيد و كنار همسرش در قبرستان صالحين خرمآباد در قطعه خانواده شهدا به خاك سپرده شد. روانش شاد و يادش گرامي باد.
آثار زنده یاد
1ـ سرودهاي لري:
بهار، بسيج، شير شهيد، دالكه بيار تفنگم، مسلمانان، خليجفارس، لشكر محمدي، وحدت، جنگ جنگ تا پيروزي، نامه يك رزمنده به مادر، نميري بسيجي، و ترانههاي شبهاي لرستان.
2ـ سرودهاي فارسي:
راهيان كربلا، بهمن، معلم 1، معلم 2، رزمندگان، شادي، سربازم، محصلان، شهيدان، پرستوها، سوگند و كبوتر.
3ـ سرود به زبان عربي:
شاكرين
4ـ مارشها و آهنگهاي بيكلام.
استاد علاوه بر ساخت آهنگهاي بيشمار خود شاعر اين قطعات نيز بودند و اشعار اين آثار از سرودههاي خود استاد هستند. يكي از اشعار زيباي ايشان شعري است كه در اندوه از دست دادن همسر مهربان خود سروده:
زير اين سنگ كسي است كه غمم را ميخورد
از غم رفتن آن مرغ دلم مُرد كه مُرد
باب شيرين سخنم صدر همه جايش بود
چرخ گردون اَجل آمد و در خاكش برد
استاد به روایت برخی شاگردان
زنده ياد فريدون موسوي: بسيارند افراد گمنامي كه در عين گمنامي مايه افتخار و سربلنديهاي فراوان و از طرفي موفق در تربيت افراد بيادعايي كه با عشق و علاقه فراوان پا به ميدان ميگذارند و در اين راه حتي از جان فدا نمودن خود دريغ نميورزند. از جمله اين افراد استاد عيسي سپهوني است كه قبل از هر چيز استاد اخلاق و تربيت بوده است و همواره پندها و نصيحتهاي پدرانه او شامل حال شاگردان و راهگشاي اخلاق نيكو در آنان بوده است. كمتر جلسهاي به ياد دارم كه خالي از ارشاد و نصيحت خيرخواهانه و عبرتآموز ايشان برگزار شده باشد. اكنون كه سالها از آن دوران پر شور و شوق و افتخارآفرين ميگذرد چون خود، كار معلمي پيشه كردهام بيش از آن ايام شايستگي و درايت او را تحسين ميكنم. صبر و بردباري و مهارت بالاي او در آموزش توأم با اخلاق زبانزد كساني است كه از نزديك او را ميشناسند و همواره به نيكي از ايشان ياد ميشود. فراموش نميكنم برنامههاي شورانگيزي را كه بيوقفه در ايام جنگ در خدمت رزمندگان، در خانوادههاي محترم شهدا و مردم بااستقامت اجرا ميكرديم و اثر آن را به وضوح مشاهده ميكرديم به خصوص حضور گروه موزيك دانشآموزي استان لرستان به سرپرستي استاد سپهوني در مناطق جنگي و پخش سرودهاي مهيج و شركت در اعزامهاي بزرگ از جمله اعزام بزرگ سپاه محمد (ص) در استاديوم آزادي تهران نتيجه زحمات و تلاشهاي وافر اين استاد برجسته است. در اردوگاههاي بزرگ كشور نام لرستان و گروه خوب آن ورد زبان تمام مربيان و مسئولان بود و اين مايه افتخار و سربلندي لرستان است. اين همه اشتهار و كسب افتخار چيزي نبود جز حاصل زحمات بيدريغ و آموزشهاي مداوم استاد گرانمايه و ارجمند عيسي سپهوني.
مسعود پورحمزه: خصوصيات اخلاقي استاد در سفرها و اردوهايي كه به عنوان مربي موزيك بودند هرگز فراموش نميشوند. دقت ايشان در اقامه نماز زبانزد بود طوري كه بچهها عادت استاد را از او ياد گرفته و با او صبحها هنگام اذان بيدار ميشدند. ايشان هميشه شوخ و سرحال بودند و هر چند ساعت يك بار بچهها را جمع كرده و براي روحيه آنها لطيفه ميگفتند كه در لابهلاي لطيفههاي ايشان پندهاي اخلاقي زياد نهفته بود. يكي از نكاتي كه براي شاگردان ايشاد جالب بود علاوه بر تبحر در آهنگسازي، نتنويسي و انتقال موسيقي به شيوههاي ساده و روان به شاگردان بود. ايشان خود نيز طبع شعر داشته و بعضي از سرودهايي كه اجرا كرديم از سرودهاي خود ايشان است و جالب اينكه استاد به زبانهاي تركي، انگليسي و عربي نيز مسلط بوده و خيلي روان صحبت ميكردند. واقعيت اين است كه هر چه از استاد بگويم كم گفتهام خود حديث مفصل بخوان از اين مج